کارگاه نوشتن
تعریف خاطره
خاطره از نظر عام همان دیدهها و شنیدههاست که بیان این دیدنیها و شنیدنیها زمان گذشته را نیز بههمراه خود دارد؛ اما در نگاه ادبی و علمی به حوادث یا لحظههای چشمگیری که در ما اثر میگذارند و در یاد ما میمانند و تکرار میشوند، خاطره میگویند. خاطره یک قالب منثور است که چند قالب شبیه به خود مانند داستان، گزارشنویسی و سفرنامهنویسی دارد. این قالبها متنهایی شبیه به هماند که با ویژگیهایی از هم جدا میشوند. در میان این قالبها داستان باید تخیل داشته باشد و سایر قالبها مانند خاطره ادعا میکنند که تخیل ندارند.
خاطره به دو دسته تقسیم میشود: اول خاطراتی که شخصیاند و فرد آنها را برای خود مینویسد و دوست ندارد کسی آنها را بخواند. دسته دوم خاطراتی که نوشته میشوند تا دیگران بخوانند یا بر دیگران اثر بگذارند.
اهمیت خاطرهنویسی
اهمیت نوشتن برای دیگران در قدم اول، ثبت لحظات خاص و تکرارناشدنی و در قدم بعدی کمک به دیگران برای تحقیق و پژوهش در بحثهای جامعهشناسی و تاریخ است. بسیاری از مسائلی که ما از گذشتگان میدانیم برآمده از خاطرات ثبتشده آنهاست. میتوانیم بگوییم تاریخ در یک نگاه خاطره انسانهای یک جامعه از زندگی گذشتگان آنهاست. پس خاطره هم برای جامعه و هم تاریخ مهم است.
ویژگیهای خاطره خوب
اگر بخواهیم یک خاطره خوب را معرفی کنیم باید بگوییم، خاطره خوب چند ویژگی دارد:
۱. صمیمیت زبان: طوری بنویسید که خواننده به شما اطمینان کند و با شما همراه شود.
۲. صداقت در بیان: صادق بودن در بیان هم باعث میشود خواننده به شما اعتماد کند و با خاطرهتان همراه شود.
۳. نثر خودمانی: منظور شکستهنویسی یا با لهجه نوشتن نیست بلکه راحت نوشتن است. شکستهنویسی یعنی اینکه شما همانطوری بنویسید که حرف میزنید. موقع حرف زدن شما کلمات و فعلها را میشکنید، ولی موقع نوشتن یا در کتابها و مجلات شما این کار را نمیکنید. شکستهنویسی به نوشته شما لهجه میدهد، لهجهای که فقط خودتان و هممحلیهای خودتان آن را میدانید و بقیه فارسیزبانان شاید ندانند. بنابراین باید یادتان باشد شکستهنویسی نکنید. بهجای شکستهنویسی، راحتنویسی کنید؛ یعنی در انتخاب کلمات خیلی سختگیری نکنید و نخواهید مثل بزرگان حرف بزنید یا مثل آنها بنویسید.
۴. برجستگی حادثه: این مهمترین ویژگی خاطره است و باید در خاطره حداقل یک حادثه برجسته وجود داشته باشد. همچنین خاطره باید پایان داشته باشد.
۵. روشنی و وضوح: در خاطره به زمان، مکان، فضا و افراد توجه کنید. چیزی را که شما میدانید لزوماً خواننده نمیداند. همه چیز را تا حدی که لازم است توضیح دهید.
۶. هدفدار بودن: خاطره گاهی برای سرگرمی، گاهی برای نتیجهگیری و عبرتآموزی و گاهی برای آموزش استفاده میشود. این هدف بهتر است برای خود نویسنده مشخص باشد.
7. موجز بودن: خاطره باید کامل و قانعکننده باشد و از اضافهگویی در آن پرهیز شود.
۸. منحصربهفرد بودن: اولینهای شما باید با اولینهای دیگران تفاوت داشته باشد. این خاطره شما باید چیزی داشته باشد که خاطرههای دیگر ندارد. به عبارت دیگر خاطره شما باید برای دیگران تازگی داشته باشد و تجربه خود شما باشد.
نکتههای تکمیلی
برای خوب نوشتن بخوان و بخوان و بخوان و بنویس. برای خوب نوشتن اول باید کتابخوان خوبی باشید و کتابهای خوبی بخوانید. خوب خواندن و خوب نوشتن در کنار هماند. در کنار خواندن کتابهای خوب، نوشتن یادداشتهای روزانه را هم داشته باشید و هر روز بنویسید. مهم است که هر روز بنویسید و از نوشتن دور نمانید.
تمرین کارگاهی
علی مهر پس از بیان ویژگیهای یک خاطره خوب به بچههای کارگاه تمرین داد و از آنها خواست در فرصت پانزده دقیقه هر کدام یک خاطره بنویسند. برای اینکه در این نوشتن سردرگم نشوند پیشنهاد کرد به عبارت «اولین بار» فکر کنند و خاطرهای در این باره بنویسند. در ادامه سه تا از خاطرهها را همراه با نظر علی مهر درباره آنها میخوانیم.
یک.
طاها حیدری
اولین بار به کتابخانه رفته بودم. بهسمت بخش نوجوانان رفتم. یک کتاب با نام آدمنباتیها فصل اول. داستان در مورد آینده و بعد از جنگ جهانی سوم بود. زمین بهکل اکسیژن نداشت و با ماشینهای فضاپیما به شهرهای گویمانندی که در محفظه اکسیژن بودند، سفر میکردند. نژادپرستی بهکل جهان را گرفته بود، بهطوری که اگر آدم معمولی باشی تو را از پدر و مادرت میگرفتند تا برده باشی و برای انسانهایی که بهطور کل قدکوتاه بودند خدمت کنی.
نکتهها و دیدگاه علی مهر
در این خاطره ویژگی برجستگی خاطره رعایت نشده بود. خلاصه کتاب بهخوبی نوشته شده بود، اما به ویژگی کتاب یا منحصربهفرد بودن این موضوع در متن اشارهای نشده بود.
دو.
فائزه راشدی
من برای اولین بار سوار قطار شده بودم. برایم جالب بود چون که تخت داشت. ما یک روز و نصفی در قطار بودیم. وقتی به خرمشهر رسیدیم همه مسافران از قطار پیاده شدند و بهسمت مرز شلمچه و مهران حرکت کردند. وقتی به مرز شلمچه رسیدیم آنجا ایستبازرسی بود. ما به آنها ویزاهایمان را نشان دادیم و آنها مهر کردند و ما از آنجا رفتیم. بعد از کمی پیادهروی به ایستبازرسی خود عراق رسیدیم.
نکتهها و دیدگاه علی مهر
خیلیها سوار قطار میشوند، در این خاطره چه چیز جالبی در قطار اتفاق افتاده بود؟! میشد از چیزهای مختلفی در قطار مثل منظرههای مسیر و ترس از رفتن قطار و جا ماندن در توقفگاههای بین راه برای نماز نوشت. وقتی خاطره را میخواندید ما احتمال دادیم که درباره سفر اربعین است. یکی از ویژگیها موجز بودن است، اما بهتر است که همه خاطره را کامل بنویسیم، چراکه در موضوع سفر اربعین میتوان چندین حادثه برجسته پیدا کرد.
سه.
سمانه افضلی
اولین بار وقتی به مشهد رفتم جایی برایم مثل غریبهها نبود. انگار با همه جا آشنایی داشتم. اول از قم به اصفهان رفتیم. چند روز در آنجا ماندیم و دوباره به قم آمدیم. ساعت سه صبح رسیدیم و چشمانم در خواب بود ولی برادرم مرا ساعت شش صبح بیدار کرد و گفت: «پاشو امروز قرار است به مشهد برویم.» با تعجب بیدار شدم و گفتم: «ساعت چند؟» گفت: «ساعت دو.» به حد زیادی عصبانی شدم ولی دوباره به رختخواب رفتم و دوباره دراز کشیدم ولی این دفعه با بالشت شروع کرد به زدنم. من که دیدم چارهای نیست بلند شدم و مشغول جمعآوری وسایلم شدم. کمکم زمان رفتهرفته گذشت و ساعت یک شد. همه بهسوی اسنپها هجوم بردیم و رفتیم بهطرف هفتادودو تن. وقتی رسیدیم، بهسمت اتوبوس رفتیم و نشستیم. من همان لحظه اول خوابم برد ولی چون اتوبوس نگه داشته بود تا چیزی بخوریم کلی دعاش کردم. رفتیم و خوراکی خوردیم و بهسمت اتوبوس راه افتادیم. من دوباره خوابم برد ولی وقتی من را بیدار کردند رسیده بودیم مشهد و از دور گنبد معلوم بود. سریع ماشین گرفتیم و رفتیم طرف حرم. دعا و نمازمان که تمام شد، پدرم آمد و گفت هتل را پیدا کرده و فوراً بیایید. ما سریع رفتیم و رسیدیم به هتل. استراحت کردیم و صبحانه خوردیم و دوباره به حرم رفتیم. ما یک هفته، هفت روز در مشهد ماندیم و بعد برگشتیم.
نکتهها و دیدگاه علی مهر
همانطور که در خاطره دوست قبلی هم گفته شد لزوماً چیزهایی را که ما میدانیم خواننده نمیداند. در این موضوع موارد مختلفی هست که بتوانیم از آنها برای برجستگی حادثه استفاده کنیم مثل کبوترهای حرم. خاطره خوبی بود.